تبدیل شدن به رهبر سازمانی بهتر با زیر سوال بردن فرضیات خود

به گزارش فروشگاه کوچک، وقتی آدام گرانت، استاد مدیریت مدرسه وارتون می خواست نوشتن کتاب نوش با اسم دوباره فکر کن: قدرت دانستن آنچه نمی دانید را آغاز کند، قصد داشت تعیین کند چرا مدیران، باید در رویکرد های خود نسبت به چگونگی مدیریت کردن افراد در یک فضای کار مدرن و استقبال از ایده های نو تنونظر نمایند.

تبدیل شدن به رهبر سازمانی بهتر با زیر سوال بردن فرضیات خود

به گزارش دنیای اقتصاد به نقل از Knowledge@wharton، گرانت که یک شخصیت شناخته شده جهانی در مدیریت و دینامیک های محیط کار است و کتاب های پرفروشی داشته، در یک وبینار با اسپانسری مدرسه وارتون، با دین اریکا جیمز که روانشناس سازمانی است، مصاحبه نموده است. این دو نفر در خصوص اهمیت زیر سوال بردن فرضیات در رابطه با چگونگی متعهد شدن و ارتباط برقرار کردن در محیط کار، برای تبدیل شدن به یک رهبر سازمانی بهتر، مصاحبه کردند که حاصل آن پنج نکته کلیدی است:

1- مقاومت در برابر ایده های تازه، یک مشکل متداول در محیط کار است. اما استقبال از رویکرد های داده محور می تواند آمادگی شما را در برابر آینده بهتر کند.

گرانت می گوید: بیشتر عمرم را از این ناامید بوده ام که رهبران سازمان ها دائم می گویند خب، اینجا هیچ وقت چنین کاری را ننموده ایم یا چنین چیزی اینجا جواب نمی دهد. یکی از مهم ترین لحظات زندگی من، زمستان سال 2018 بود که به رویدادی با حضور مدیران عامل فورچون500 و بنیان گذاران استارت آپ ها رفته بودم. در سخنرانی گفتم شواهد خوبی به دست آمده که نشان می دهد وقتی افراد نصف هفته سر کار می آیند، بهره وری و رضایت کاری بیشتری دارند.

بعلاوه گفتم که دوست دارم این موضوع را در مقیاسی کوچک تر امتحان کنیم و مثلا یک روز کاری در هفته را اجازه بدهیم کارکنان از هر جایی که دوست دارند، دورکاری نمایند. در آن رویداد، همه مدیران از من انتقاد کردند. وقتی پاندمی کرونا آغاز شد، همان شرکت ها مجبور شدند یا کلا کارکنان را دورکار نمایند یا از مدل دوگانه دورکاری-فیزیکی استفاده نمایند. اگر در آن رویداد سال 2018 آن قدر مقاومت نمی کردند، دو سال وقت داشتند که این سیستم را آزمایش نمایند؛ قبل از اینکه درگیر پاندمی جهانی شوند.

2- یک قلدر منطقی نباشید. در عوض، کمبود های خود را تصدیق کنید و سوالاتی بپرسید تا از منظره افراد دیگر اطلاع داشته باشید. گرانت از یک تغییر شخصیتی در خصوص خودش صحبت کرد. او عادت داشت وقتی شخصی در برابر دیدگاهش مقاومت می کرد، در بحث کردن با او پافشاری بیشتری به خرج می داد.

او می گوید: واقعا نمی دانستم چه کار اشتباهی می کنم، تا اینکه یکی از دانشجویانم گفت یک قلدر منطقی هستم. به یاد دارم وسط یک مکالمه با دانشجویی بودم که می خواست یک تصمیم شغلی عظیم بگیرد و من فکر می کردم او همه جنبه های موضوع را در نظر نگرفته و بنابراین سفت و سخت با او مخالفت می کردم. در آخر به من گفت، آدام، تو یک قلدر منطقی هستی... من را با انبوه آمار ها و داده ها و دلایل بمباران می کنی و با اینکه موافقت نیستم، اما فکر می کنم کم آورده ام.

این تاکتیک برای ارتباط برقرار کردن موثر نیست، چون طرف مقابل را در شرایط دفاع یا حمله یا ترک بحث قرار می دهد.

3- دانش و نظراتی را که دیگر کمکی به شما نمی نمایند، کنار بگذارید. گرانت زمانی را به یاد می آورد که مجبور بود فرضیاتش را به چالش بکشد. قبل از پاندمی کرونا، گرانت به شدت با فضای تدریس آنلاین مخالف بود و معتقد بود انرژی موجود در کلاس های حضوری را ندارد.

او می گوید: در برابر هر نوعی از آموزش آنلاین مقاومت می کردم، اما حالا کاملا در این موضوع تتازه نظر نموده ام. غنی ترین مکالماتی را که در دوران تدریسم داشته ام، هنگام تدریس در برنامه زوم تجربه کردم. برای اولین بار در کارم، به جای اینکه به صورت رندوم از بین دست هایی که بالا آمده اند یکی را صدا کنم، می توانستم ببینم چه منظره های مختلفی در مصاحبه ها وجود دارد و بعد می توانستم یک بحث را به طور دقیق طرح ریزی کنم تا افراد نظرات هم را کامل نمایند، هم را به چالش بکشند و، چون می توانستم ببینم افراد مختلف چگونه فکر می نمایند، دیدم که چه عمق و جامعیتی در نظرات افراد وجود دارد. می خواهم این روش را در کلاس های حضوری هم پیاده کنم.

4- پیروزیت، به توانایی شما برای پیروز کردن دیگران بستگی دارد. به همین علت است که زمان گذاشتن برای یادگیری مهارت های رهبری اثربخش، بسیار مهم است. گرانت می گوید: یکی از مسائلی که دائم می شنوم، به ویژه وقتی با دانشجویان MBA کار می کنم، این است که می گویند ای کاش زودتر به یادگیری مهارت های رهبری توجه می کردیم و وقتی کسی کلاس من را تمام می نماید، هدفم این است که دیگر چنین دغدغه ای نداشته باشد و آن قدر مهارت های رهبری را یاد گرفته باشد که بتواند اثرگذاری خود را تقویت کند.

گرانت اضافه می نماید: صرف نظر از اینکه چقدر در شغلتان پیشرفت می کنید، باید بدانید پیروزیت به تنهایی حاصل نمی گردد. در واقع هرقدر بیشتر بالا بروید، پیروزیت شما بیشتر به توانایی تان برای پیروز کردن دیگران بستگی پیدا می نماید و اگر در پی بردن به اینکه مهارت های رهبری موثر کدامند، به میزان فعالیت های اجرایی و اقتصادی جدیت و نظم نداشته باشید، توانایی خود را برای پیروزیت در کارتان محدود می کنید.

5- رهبری سازمانی یک مهارت نرم نیست و تسلط بر آن یکی از سخت ترین کار ها است.

در این مصاحبه، دین جیمز فرضیه متداولی را که می گوید مجموعه مهارت های رهبری سازمان مهارت های نرم (مهارت هایی که ذهنی هستند و کمیت آن ها را به سختی می توان سنجید) هستند، به چالش کشید. فرضیه ای که وجود داشت این بود که تسلط پیدا کردن در رهبری سازمان، سخت است، چون هیچ معادله ای وجود ندارد. شما نمی توانید یک سری اعداد و ارقام را محاسبه کنید و به جواب برسید. هر شرایطی فرق دارد و به سطح هوش هیجانی، نیروی عقلانی و درک میان فردی خودش احتیاج دارد تا بتوان بیشترین کارآیی را از افراد به دست آورد.

اما او می گوید: حالا باید آنچه سال ها در این مورد به دانشجویانم گفته ام را تغییر دهم. به آن ها می گفتم باید داده های سخت برای مهارت های نرم برای شما بیاورم. اما متوجه شدم هیچ داده سختی برای مهارت های نرم وجود ندارد. رهبری سازمان خودش جزو مهارت های سخت (توانایی های قابل آموزشی که کمیت آن ها را می توان سنجید) است.

منبع: فرارو
انتشار: 11 مرداد 1400 بروزرسانی: 11 مرداد 1400 گردآورنده: foroshgahak.ir شناسه مطلب: 1817

به "تبدیل شدن به رهبر سازمانی بهتر با زیر سوال بردن فرضیات خود" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تبدیل شدن به رهبر سازمانی بهتر با زیر سوال بردن فرضیات خود"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید