خبرنگاران برجام کرونایی!
به گزارش فروشگاه کوچک، تهران- خبرنگاران- نامه رئیس جمهور ایران خطاب به مردم آمریکا را باید نه فقط نقطه شروعی در بازنگری یا گفتمان تازه در سیاست خارجی ایران بلکه مهم تر از آن طلیعه دگرگونی در رویکردهای جهانی به مسائل عام و فراگیر و مشخصا پندومی کرونا به حساب آورد. ابعاد اثرات این نامه اگرچه به عرصه سیاسی محدود نمی شود، اما شروع یا ادامه آن منطقا باید شامل حال داخل کشور نیز باشد.
مهرنوش جعفری فعال سیاسی در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: این نامه ندای انسانی برخاسته از یک نفس انسانی است برای دعوت به همگرایی میان انسان ها در برابر یک تهدید عینی که مدتی مدید در قالب های متفاوت مثل خطر گرمایش زمین وجود داشت، یعنی هیچ گاه پنهان نبود، اما به تازگی عواقب ترسناک وجودش یک باره ظاهر شده است و درنتیجه بشر آن را عملا لمس و عمیقا درک می کند. کرونا اینک به مثابه یک خطر مشترک علیه حیات اجتماع انسانی در کره زمین، به عنوان تنها سیاره حامل پدیده شگفت انگیز و خارق العاده حیات، سر برآورده است. کرونا به فاصله کمتر از سه ماه پس از پدیدارشدنش، همه قاره های بزرگ دنیا ما را درنوردید و به سرعت سازوکار زندگی اجتماعی بشر را به محاق برده و ناباورانه حیات فردی انسان ها را نیز به چالش کشیده است. همان طور که پیش تر در مقاله پندهای کرونا (مورخ 20 اسفند 98) آوردیم، این شرایط بنا بر تعبیرِ کناییِ اسلاوی ژیژک محصولی است از سویه دیگر دنیای شدن. پدیده کرونا مسبوق به سابقه نیست و ابعاد پیامدهای آن نیز هنوز به درستی معلوم نیست؛ چه رسد به تخمین و ترسیم و تصور چندوچون مناسبات میان اجتماعات بشری در دنیای پس از (مهار) کرونا.
این ویروس را چه چینی بدانیم، آن طور که رئیس جمهور آمریکا اصرار بدان دارد تا بر مناقشه تجاری و سیاسی با رقیبش دامن بزند و چه به نام علمی آن کووید 19، دست پخت بشر و علیه کل بشریت است، آن هم در برهه ای از زمان که ماهواره های قرن بیستم و بیست ویکمی درصدد کشف وجود رد پای حیات در سایر کرات آسمانی برآمده اند. بعضی از این ماهواره ها در حین سفر کیهانی خود در یک اقدام ابتکاری پیام های صلح و سلام به 50 زبان زنده دنیا را خطاب به موجودات ذی شعور کائنات منتشر می کنند و با زبان بی زبانی می گویند: ما اینجاییم... در سیاره زمین، همان سیاره ای که به دور خورشید می چرخد... ما همین جا در همسایگی شماییم... سری به ما بزنید مسرور می شویم... اگر صدای ما را می شنوید جواب بدهید..!
کافی است لحظه ای پرنده خیالمان را به پرواز درآوریم و تصور کنیم که یک تیم فرضی از این موجودات ذی شعور فضایی به سرپرستی موجودی باهوش و زیرک به نام مستعار گرتا از وجود ما خبردار شده اند و پس از شنیدن پیام یکی از این ماهواره ها و کشف محتوای پیام انسانی ما، رهسپار یک سفر سیاحتی و اکتشافی به کره زمین شده اند. در این صورت تصور می کنید شاهد چه چیزهایی خواهند بود؟ دیستوپیایی موسوم بهدنیای قشنگِ نو، آن گونه که آلدوس هاکسلی در رمانی به همین نام در اوایل قرن بیستم احتمالش را در قرون بعدی به واسطه رشد توانایی های فناورانه بشر پیش بینی کرد و آن را به باد انتقاد گرفته بود؟ یا نظاره گر تصویر عینیت یافته آینده فراانسانی ما، آن گونه که فرانسیس فوکویاما در کتابی به همین نام نگران تحقق آن به مثابه دیستوپیای دیگر بود؟ روشن است که اگرچه پیش بینی این دو متفکر رنگی از عینیت به خود نگرفته اند اما آنچه میهمانان فرازمینی ما درباره تاریخمان، نظاره خواهند کرد، شاید همان مزرعه ای باشد که جورج اورول ضمن روایت دقیق آن به طنزش کشید و در مقایسه با پیش بینی بعدی اش دررمان 1984 که عملا تحقق نیافت، این یکی تجسمی عینی از مناسبات غالب در میان ساکنان زمین است. تیم گرتا یعنی میهمانان تازه واردمان در خصوص اوضاع اکنونی ما خواهند دید که ساکنان هشت میلیاردی زمین که از یک سو از هیچ فرصتی برای رقابت و دشمنی علیه یکدیگر فروگذار نکرده اند، هم اکنون درگیر یک مشکل عمومی اند که همه را به تکاپو انداخته است. البته اعضای کنجکاو گرتا هم زمان اینجا و آنجا هم سرک می کشند. شاید در همین نزدیکی ما به سرنوشت دموکراسی در سرزمین تحت اشغال افغانستان پس از 40 سال جنگ، غارت و برادرکشی نیم نگاهی بیندازند و انگشت به دهان بمانند: یک انتخابات و دو رئیس جمهور و دو مراسم تحلیف برای دو مرد که تا دیروز یکی رئیس و دیگری معاون او بود! البته خود ما هم بفهمی نفهمی متوجهیم که عموزاده فرهنگی همین همسایه ایم و چنین نیست که در لوله کردن و قیچی کردن هم دیگر دستی بر آتش نداشته باشیم.
این را ذکر کردیم تا اهمیت نامه رئیس جمهور ایران به مردم آمریکا را که ظاهرا توجه میهمانان فضایی ما را به خود جلب کرده، بیشتر بدانیم. (چه می دانیم شاید از نظر آنان این نامه یادآور ابتکار رئیس جمهور اسبق ایران یعنی گفت وگوی تمدن ها نیز باشد که همه برایش کف زدند غیر از آنهایی که باید در داخل می زدند و نزدند). احتمال می دهم از نظر موجودات فرازمینی این نامه با هر انگیزه ای که نوشته شده، بتواند شروع فصل تازه ای باشد مشروط به اینکه اهالی علم و فرهنگ در داخل و دیگر سرزمین ها پیام مشابهی را صلا دهند: آهای! انسان ها... وقت آن است که برای نجات خودتان متحد شوید! احتمالا این پیام یادآور شعار سر در قلعه حیوانات باشد: این دفعه همه آدم ها واقعا باهم برابرند! اعضای تیم گرتا لابد از شنیدن این ابتکار عمل تعجب نخواهد کرد اگر در زمان فشرده ای که دارند، پیروز به مطالعه تاریخ موجوداتی که میزبانشان اند، شده باشند. اگر خوب دقت کنیم صدای پای تغییر گریزناپذیر را در پاردایم دنیای خواهیم شنید: دشمن مشترک... و انسان هایی که به مواضع مشترک سوق داده می شوند... عجب! اما آیا واقعا شاهد چنین اتفاقی خواهیم بود یا اینکه یک جانبه گرایی، مانع رهایی بشر از این شرایط مخرب خواهد شد؟ این چیزی است که به زودی به جواب آن خواهیم رسید.
اما تا این اندازه می توان اطمینان داشت که اگر گره کار به دستان سیاست مداران یک جانبه گرا باشد، امید چندانی نباید داشت؛ مگر اینکه خطر آن قدر بالا بگیرد که فشار افکار عمومی آنان را هم وادار کند به شعار سر در قلعه آدم ها نگاهی بیندازند و... . البته سویه دیگر نامه رئیس جمهور ایران، آثار داخلی آن است. اگر انتظار داریم دنیایان اعتباری برای این پیام انسانی قائل شوند، باید خودمان نیز به اقتضائات آن گردن نهیم. تغییر رویکردهای داخلی در همه عرصه ها لازمه پیروزیت ابتکارعمل فوق است. اگر انتظار داریم تمامی بشریت برای دفع شر دست به دست هم بدهند و ملت ها حول یک هدف دور هم گرد آیند، باید در داخل که امکان و قدرت تحقق پیاممان را داریم، بدون فوت وقت دست به کار شویم. بازسازی اعتماد عمومی و استفاده از همه ظرفیت ها و کنارگذاشتن رویکرد همه با من به نفع شعار هم باهم لازمه کار است تا میزان صداقت این پیام محک بخورد و درنتیجه در عرصه بین الملل نیز ظرفیت کافی برای عقب زدن رویکرد یک جانبه گرایی امثال ترامپ پدید آید. بارها انتظارات جامعه را شنیده و لمس کرده ایم و می دانیم مردم چه می خواهند. پس جای تعلل نیست و باید از لاک تصلب و تعصب بیرون بزنیم و همه دست به دست هم بدهیم تا هوای تازه وارد حیات اجتماعی مان بشود و آنچه را که ازدست رفته، بازپس بگیریم. لازمه این مهم آن است که به این میهمانان فضایی نشان دهیم که دنیای ما فقط ترجمه آن چیزی نیست که در رمان اورول خوانده اند. باید به تیم گرتا بگوییم که اینجا در گوشه ای از سیاره زمین آدم هایی هم زندگی می کنند که جور دیگر فکر و عمل می کنند و خوب است به کتاب آسمانی آنها هم سرک بکشند.
منبع: ایرنا